نقد و بررسی صبحانخه با زرافه
در نقد فیلم صبحانه با زرافه ها به تمامی نکات مثبت و منفی این فیلم میپردازیم و پایان آن را برای شما موشکافی میکنیم تا درک بهتری از این اثر داشته باشید.
فیلم کمدی صبحانه با زرافهها، به کارگردانی «سروش صحت» و تهیهکنندگی «سید مصطفی احمدی»، دومین تجربهی سینمایی «صحت» پس از فیلم تحسینشدهی جهان با من برقص (1398) است.
نقد فیلم صبحانه با زرافه ها
این اثر که از 9 آبان 1403 به روی پرده سینماها رفت و با حضور بازیگرانی نامآشنا از جمله «بهرام رادان»، «پژمان جمشیدی»، «بیژن بنفشهخواه» و «هوتن شکیبا»، مخاطبان را به دنیای داستانی پر از لحظات طنز و پیچیدگیهای ناگهانی دعوت میکند.
داستان فیلم، زندگی چند دوست را در آستانهی یک عروسی مهم دنبال میکند؛ جشنی که قرار است یکی از بهیادماندنیترین شبهای زندگیشان باشد، اما سرشار از اتفاقات غیرمنتظرهای میشود که همه چیز را به هم میریزد و سرنوشت این دوستان را به مسیرهایی غیرقابل پیشبینی میکشاند.
پیش از آغاز تحلیل فیلم صبحانه با زرافه ها ، باید سری به بازیگران فیلم بزنیم و نقش آنها را مرور کنیم تا در نقد دچار اشتباه نشوید. در ابن فیلم «هوتن شکیبا» در نقش «پویا»، «بهرام رادان» در نقش «مجتبی»، «پژمان جمشیدی» در نقش «رضا»، «بیژن بنفشهخواه» در نقش «شاهین»، «هادی حجازیفر» در نقش دکتر و «مجید یوسفی» در نقش «سعید» هنرنمایی میکنند.
ابتدای فیلم، با برداشتی غیر آزاد از مکالمه دو دوست که «بهرام رادان» و «هوتن شکیبا» هستند، آغاز میشود. فضای فیلم در حولمحوریت جهان «سروش صحت» نمیچرخد و یک تم (فضاسازی) واقعگرایانهتری نسبت به دیگر آثارش دارد؛ اما این دقیقاً تا چند دقیقه اول است که مخاطب خود را با این طرز تفکر پیش میبرد.
«سروش صحت» به ساخت دنیاهایی با فضای کمدی سورئال معروف است و شاید اگر ایران بهدنیا نمیآمد، برای او یک Sehat Universe تشکیل میشد که شامل تمام لحنهای کمدی اوست. ما سریالهایی همچون ساختمان پزشکان، دزد و پلیس، لیسانسهها، پژمان و شمعدونی را از او دیدیم. در تمامی این آثار یک چیز مشترک وجود دارد و آنهم جنس خنده و تأثیر آن روی مخاطب است.
«سروش صحت» هیچوقت سعی نمیکرد تا با گنجاندن مواد مخدر، شوخیهای جنسی و طنزهایی از جنس میمهای مردم از فضای اینستاگرام و تلگرام بسازد؛ اما انگار سینمای ایران او را به این مسیر کشاند.
جدا از بحث کلیشهای شدن این شوخیها، ما از «سروش صحت» انتظار چنین تیکه کلامهایی را در بین شخصیتهایش نداشتیم. در تمامی کارهای طنز «صحت»، شخصیتها با کوچکترین اکتهای خود یک تیکهکلام خلق میکردند که هنوز که هنوزه ویدیوهای آنها در فضای مجازی بین مردم دست به دست میشود؛ اما این فیلم و لحن قصهگویی طنز آن، تاریخ مصرف دارد و شاید سال 1405، دیگر هیچکس آن را یادش نباشد.
یکی از بزرگترین مشکلاتی که به فیلم آسیب میزند، شخصیتهایی هستند که مثل آنها را در دیگر آثار «صحت» تماشا کرده بودیم. شخصیت «پژمان جمشیدی»، همان اکتها و بازیگری که خودش در سریال پژمان انجام داده بود را پیادهسازی کرد. «بیژن بنفشهخواه» و «هوتن شکیبا» نیز نسخه بیخیالتری از شخصیتهای خود در سریال لیسانسهها را به نمایش گذاشتند.
در این بین، دو شخصیت جدید داشتیم که آنقدر بد بازی کردند که حتی نباید درباره این دو نفر صحبت کرد. «بهرام رادان» در این فیلم با اختلاف بدترین شخصیتپردازی را داشت و همچنین بد بازی کرد. او یک فرد همیشه نگران بود که در چهرهاش همهچیز جز نگرانی موج میزد. دومین شخصیت، کارکتر «سعید» با بازی «مجید یوسفی» بود که تا 30 ثانیه آخر فیلم، هیچکس نقش او را در فیلم نفهمید.
تنها فردی که شاید مقداری طنازی جدیدی را به نمایش گذاشت و شخصیتش میتوانست مخاطب را بخنداند، «هادی حجازیفر» بود. او عالی از پس این کار بر آمد باید به احترام او دست زد.
برداشت کلی روایت این اثر را اگر بخواهیم در نقد فیلم صبحانه با زرافه ها بررسی کنیم، باید به مرگ و بخشش اشاره کنیم. کلیات موضوعی که «صحت» قرار بود در رابطهاش صحبت کند، همین دو عنصر است.
فیلم میخواهد بگوید که مرگ همین دور و اطرف پرسه میزند و پس از مرگ، هیچکس به شما اهمیت نمیدهد. محوریت کلی اثر حول همین محور میچرخد، اما پراکندگی موضوعاتی همچون دختربازی و مصرف مواد، فیلمنامه را دچار یک دوگانگی میکند.
فیلمنامه در لحظاتی کوتاه به طور مستقیم به مسئلهی بخشش اشاره دارد. بخشی که بیشتر حولمحور روابط غیرمتعارف بین دو دوست از جنس مخالف شکل میگیرد. این بخشش شامل گذشت از اشتباهات و خطاهایی است که نه تنها کوچک نیستند، بلکه تبعات سنگینی نیز به همراه دارند. تا جایی که به فروپاشی خانواده و خطرات جانی نیز منجر میشوند.
فضای فیلم آنقدر این مسئله را مسخره میکند که مخاطب در اواسط فیلم به طور کلی موضوع اصلی را از یاد میبرد. این فیلم در برخی جنبهها برتر از آثار مشابه خودش است که در چندین سال اخیر به نمایش درآمدهاند.
حداقل موضوعی که این اثر را نسبت به دیگر آثار دوره خودش متمایز میکند این است که حداقل یک موضوعیت مهم را هدف قرار داد؛ نه مانند دیگر آثار کمدی چند سال اخیر که نه سر دارند و نه ته.
از بسیاری جهات، این فیلم ادامهدهندهی خط فکری «صحت» در آثار قبلی مانند لیسانسهها است، با این تفاوت که این بار موضوعاتی همچون اعتیاد و عیاشی به آن اضافه شده است. انگار که تلوزیون راه او را برای نمایش چنین چیزی بسته بود و او مجبور شد که به سینما بیاید.
صحت تلاش میکند از کمدی موقعیت برای خنداندن مخاطب بهره ببرد، اما در بسیاری از مواقع شوخیهای غیرمعمول و اخلاقی محور اصلی خندهی تماشاگر را تشکیل میدهند.
فیلمنامهی صبحانه با زرافهها در روایت خود دچار مشکلاتی است و در بسیاری از بخشها ساختار داستانیاش از هم گسسته میشود. کارگردان در تلاش است با استفاده از تصاویر مفهومی، مخاطب را به تفکر وادارد، اما این سوال را به جا میگذارد که مخاطب به چه چیزی باید فکر کند؟ صحت سعی دارد تماشاگر را به دنیای پستمدرن خود بکشاند و تلخیهای آن را به نمایش بگذارد، اما تنها به توصیف این تلخی بسنده کرده و راهی برای رهایی از آن ارائه نمیدهد.
فیلم صبحانه با زرافهها به کارگردانی «سروش صحت»، تلاش میکند تا در قالب یک کمدی با پسزمینهای از بخشش و مرگ، نقدی بر واقعیتهای تلخ زندگی امروز ارائه دهد.
این اثر درحالی که سعی دارد مخاطب را به دنیایی پستمدرن و بیهدف بکشاند، با استفاده از شوخیهای اخلاقی و موقعیتهای کمدی، مسیری متفاوت از آثار قبلی «صحت» را دنبال میکند؛ اما فیلم با تمرکز بیش از حد بر موضوعاتی چون روابط نامتعارف و مصرف مواد، محور اصلی خود را از دست داده و روایت آن در مقاطعی دچار گسستگی میشود.
این اثر با آنکه در بین آثار کمدی معاصر، حداقل به موضوعی جدی میپردازد، اما از ایجاد عمق لازم برای یک پایانبندی مؤثر و راهکاری برای برونرفت از تلخیهای به نمایشگذاشتهشده بازمیماند و در نهایت، در انتقال پیام خود به مخاطب چندان موفق عمل نمیکند.